Thursday, December 30, 2010

و الجان ِمامانم

فک کنم خدا تو قرآن به هر چی دم دستش بوده قسم خورده که ملت حرفشو باور کنن

Monday, December 27, 2010

دولت امام زمان

اینجا منوجانِ کرمان است،صدای جمهوری اسلامی ایران....؛



Thursday, December 23, 2010

تجربه شخصی

توصیه : پسرای خوش تیپ!وقتی شب تا میتونین نوشابه و سایر آبکی جات زدین به بدن،یا یه چن روزی هس نشاشیدین،یا خلاصه اون مثانه لامصبتون پُره و داره میترکه،موقع شاشیدن کلّه ی اون صاب مُرده رو بگیرین تو دستتون تا یهو مثل شیلنگ آب که تا ته بازش میکنی پرت نشه اینور اونورو گند نزنه به پیژامتون سر صبحی

پ.ن : به دخترا در این مورد توصیه خاصی ندارم.چون نمیدونم چیزشون چه ساختاری داره و چطوری عمل میکنه در این موارد.ساختار خاصی که نداره،یه چاکه دیگه،غیر اینه؟؟

Sunday, December 19, 2010

در راستای طرح جر خوردگی اقتصادی

اولی : دیدی چجوری رفت تو پاچه ملّت؟
دومی : آره!فقط یکّمی کلفت بود،پاچه هم یکّمی تنگ بود، یکّمی جر خورد ملت!؛

Monday, December 13, 2010

و بالاخره باریدن گرفت....؛

جدی جدی فکر میکردم خدا شاش بند شده!
پ.ن : قربون دستت!بشاش که داری خوب میشاشی...؛

Friday, December 10, 2010

...هر کسی کو دور ماند از اصل خویش

دمپایـــــی این روزا با دیدن مختار نامه هم اشکش در میاد!یعنی عمق فاجعه رو میتونی حس کنی الان؟؟

Thursday, December 9, 2010

آبو بریزین اونجایی که میسوزه


جنگل های شمال و شاهرود دارن تو آتیش میسوزن،آقایون هوای تهرانو آب پاشی میکنن!!؛



Wednesday, December 8, 2010

حالا هی بگو بچه های مردم چرا دین گریز میشن!!!

خار دینو گاییدین با این کس شعراتون

اندر مضرات قوانین شقاوت بار

استاد : قوانین خشونت آمیز و شقاوت بار،مردم رو خشن و "شقی" میکند!
دانشجو : استاد شقی یا ج.قی؟

Sunday, December 5, 2010

Nothing to say...

همین کافی نیست تا از انسان بودن خودت پشیمون باشی؟

اندر فواید دمپایی بودن

تازه دارم به رابطه گوز با شقیقه پی میبرم

Saturday, December 4, 2010

تولدم مبارک

یه سال دیگه به مرگ نزدیکتر شدم

Thursday, December 2, 2010

جمله ی روانی

روانشناسا معتقدن که روانیِ آب،روان رو روان میکنه!؛

Wednesday, December 1, 2010

حالا هی بگو حقیقت چیز دیگه است بدبخت!!؛

من واقعیت رو به حقیقت ترجیح میدم.واقعیته که زندگی رو میسازه،ولی با حقیقت فقط میشه شاف کرد!؛

==============

یه دیالوگ در کلاس امروز(کاملا جدی و واقعی)

-استاد[پای تخته شکل مسئله را رسم میکند و متفکرانه لحظاتی به تخته خیره میشود و سپس رو به حاضرین ]: خب بچه ها!اینو چیکارش کنیم؟
-یکی از حضار ک.س.خ.ل : آقا در بیاریم هوا کنیم!
[انفجار کلاس]؛