Thursday, December 30, 2010

و الجان ِمامانم

فک کنم خدا تو قرآن به هر چی دم دستش بوده قسم خورده که ملت حرفشو باور کنن

Monday, December 27, 2010

دولت امام زمان

اینجا منوجانِ کرمان است،صدای جمهوری اسلامی ایران....؛



Thursday, December 23, 2010

تجربه شخصی

توصیه : پسرای خوش تیپ!وقتی شب تا میتونین نوشابه و سایر آبکی جات زدین به بدن،یا یه چن روزی هس نشاشیدین،یا خلاصه اون مثانه لامصبتون پُره و داره میترکه،موقع شاشیدن کلّه ی اون صاب مُرده رو بگیرین تو دستتون تا یهو مثل شیلنگ آب که تا ته بازش میکنی پرت نشه اینور اونورو گند نزنه به پیژامتون سر صبحی

پ.ن : به دخترا در این مورد توصیه خاصی ندارم.چون نمیدونم چیزشون چه ساختاری داره و چطوری عمل میکنه در این موارد.ساختار خاصی که نداره،یه چاکه دیگه،غیر اینه؟؟

Sunday, December 19, 2010

در راستای طرح جر خوردگی اقتصادی

اولی : دیدی چجوری رفت تو پاچه ملّت؟
دومی : آره!فقط یکّمی کلفت بود،پاچه هم یکّمی تنگ بود، یکّمی جر خورد ملت!؛

Monday, December 13, 2010

و بالاخره باریدن گرفت....؛

جدی جدی فکر میکردم خدا شاش بند شده!
پ.ن : قربون دستت!بشاش که داری خوب میشاشی...؛

Friday, December 10, 2010

...هر کسی کو دور ماند از اصل خویش

دمپایـــــی این روزا با دیدن مختار نامه هم اشکش در میاد!یعنی عمق فاجعه رو میتونی حس کنی الان؟؟

Thursday, December 9, 2010

آبو بریزین اونجایی که میسوزه


جنگل های شمال و شاهرود دارن تو آتیش میسوزن،آقایون هوای تهرانو آب پاشی میکنن!!؛



Wednesday, December 8, 2010

حالا هی بگو بچه های مردم چرا دین گریز میشن!!!

خار دینو گاییدین با این کس شعراتون

اندر مضرات قوانین شقاوت بار

استاد : قوانین خشونت آمیز و شقاوت بار،مردم رو خشن و "شقی" میکند!
دانشجو : استاد شقی یا ج.قی؟

Sunday, December 5, 2010

Nothing to say...

همین کافی نیست تا از انسان بودن خودت پشیمون باشی؟

اندر فواید دمپایی بودن

تازه دارم به رابطه گوز با شقیقه پی میبرم

Saturday, December 4, 2010

تولدم مبارک

یه سال دیگه به مرگ نزدیکتر شدم

Thursday, December 2, 2010

جمله ی روانی

روانشناسا معتقدن که روانیِ آب،روان رو روان میکنه!؛

Wednesday, December 1, 2010

حالا هی بگو حقیقت چیز دیگه است بدبخت!!؛

من واقعیت رو به حقیقت ترجیح میدم.واقعیته که زندگی رو میسازه،ولی با حقیقت فقط میشه شاف کرد!؛

==============

یه دیالوگ در کلاس امروز(کاملا جدی و واقعی)

-استاد[پای تخته شکل مسئله را رسم میکند و متفکرانه لحظاتی به تخته خیره میشود و سپس رو به حاضرین ]: خب بچه ها!اینو چیکارش کنیم؟
-یکی از حضار ک.س.خ.ل : آقا در بیاریم هوا کنیم!
[انفجار کلاس]؛

Monday, November 29, 2010

یه فنجون چای دارچین آخر شب به اندازه ی عشق بازی با یه دختر جذاب بهم لذت میده؛هر دو تا به یه اندازه 3ک3ین...؛

پ.ن: بهارنارنج هم مورد پذیرشه...؛

بازی وبلاگی

به یک بازی دعوت شدیم از طرف میس دودوی عزیزززز
گفته مشخصات ماه تولدتونو بنویسین
میکنیم دیگه،بازی میکنیم!؛
---------------- ------------- ------------- --------------- ---------------

مرد متولد آذر صادق و راستگو، دمدمی مزاج، در عشق کم اعتنا، خواهان آزادی و بی قیدی، و طرفدار تنوع و مسافرت.
بدون سیاست و ملاحظه كلمات را از چله كمان دهان رها می سازد. كلام او ممكن است درست مانند این تیر قلب شما را جریحه دار كند[راست میگه بخدا!بعضی وقتا وسط دعوا با طرفم همچین تیکه میندازم بهش خودم نیم ساعت تو کف میمونم!].كمی در رفتار و گفتار بی ملاحظه است، اما بدجنس و موذی نیست. فوق العاده خوش شانس و كنجكاو.[خوش شانس؟من بدبخت کجام خوش شانسه؟]
اگر شما به دورویی هایی كه در برخی مردان وجود دارد واقف باشید، آن وقت می بینید كه خداوند با قرار دادن یك مرد متولد آذر در سر راه شما چه نعمتی را به شما ارزانی داشته است.[کمپوت اعتماد به نفسم من الان]
مرد متولد آذر هرگز حاضر نیست با زنی سبك سر دوستی خیلی نزدیك داشته باشد[راست میگه!]
اغلب مردان متولد آذر به طرز و حشتناكی از تشكیل دادن خانواده امتناع دارند[بازم راست میگه!از بچه متنفرم!خیر سرم هم تنها نوه ی پسری خاندان منم!نسل خاندانمون به من بنده:دی]

پ.ن : مغرورم هستمااااا!اینجا ننوشته :دی
راستی تولدم نزدیکه هااااا!کادوهاتونو آماده کنین :دی

Saturday, November 27, 2010

اشرف مخلوقات

خیانت،تحسین برانگیز ترین توانایی بشر است...؛

Friday, November 26, 2010

حسب حال

ما ز اسب و اصل افتاده ایم،ما پیاده ایم،ای سواره ها!...؛

Wednesday, November 24, 2010

به خاطر احترام به نظر دوستان،پاک شد...؛

............................

---------------


من نمیخوام چیزی مرزهای فکری ام رو تحدید و تهدید کنه،نمیخوام چیزی برام اونقدر مقدس باشه که نتونم راجع بهش شک کنم،من نمیخوام بت داشته باشم.برام مهم نیس کارم درسته یا غلط،ممکنه در آینده پشیمون بشم از این مدل پستهام،اما مهم اینه که الان از چیزی که مینویسم،با اینکه دو دلم،ولی راضی ام؛
پ.ن:اینجوری نگاه نکنین!من همون دمپایی بددهن بی کله ام!اما خودسانسوری بعضی وقتا لازمه...؛

Monday, November 22, 2010

تاریک بود

اشتباه کردم،اشتباهی کردم!؛

قصه ی گربه و گوشت

بعضی مردها وقتی از یه زن کام میگیرن بهش میگن ج.نده،بعضیا هم وقتی میبینن نمیتونن کام بگیرن!؛

Thursday, November 18, 2010

خُشک خُشک

فرو میکنم
به عُمقِ بی چشم و رویی هایت
تا برای یک بار هم که شده
تجربه کنی
دردی که میکِشَم را
آری
فرو میکنم!؛

Tuesday, November 16, 2010

لینک بازی

مرمری،مرمر،مارال نموده ما را دعوت به بازی
ما هم میکنیم بازی را
اول از همه خودش
مرمری : اسمش که منو یاد مارمالاد میندازه! در اولین مرتبه که به وبگاهش سر زدیم در نظرمان یک دختر بسیار مغرور ناهنجار تداعی شد که به همین دلیل بسی خوشمان آمد و اینا،بعد که نوشته هاشو خوندیم دیدیم نه اونقدر هم باب طبع ما ناهنجار نیست ولی باز هم خوشمان آمد و حال کردیم و اینا!هی میگه قرتی بازی در نیارین خودش از همه قرتی تره :دی
میس دودو : صداش که خداسسسسسسسسسس!این به کنار!به طرز با مزه و دلنشینی لوسه!اینم هیییییییییییییییچ!خدا جونشو خیلی دوست داره این هیچیییی!این صورتی بودنش ما رو کشته!:دی

میس اووووم
:
اسم وبش اگه اون میس ش رو در نظر نگیریم،یعنی همون اووووووووووم باشه!یاد ماچ غلیظ آبدار میفتم!گاهن فرنچ!سوءتفاهم نشه ها!:دی روزانه های بورژوا مآبانه ش(اگه لازمه ترجمه کنم :دی) برام جذابه!با محل سگ ندادناش به پسرای یونی هم خیلی حال میکنم!دستاش قشنگه منم که همونطور که نمیدونین و الان باید بدونین عاشق دستم!!خلاصه اووووم جان مراقب خودت باش من آبنورمالیتی ازم میباره :دی
بادمجون : خداوکیلی ناراحت نشیا!!ولی هر وقت اسم وبتو میبینم یاد آلت تناسلی مرد میفتم!بادمجونو این حرفا!!اوووووووووووغ!!ولی کلا بچه باحالیه!همجنسه هم ردیفه!حال میکنم با نوشته هاش!معنی این ضرب المثلشو هنوز نگرفتم!؛
خانوم ح جیمی : از وقتی رفته خوابگاه کمتر میاد هی بش گفتم نرو این خوابگاها خطرناکه ها!احتمالا رفته همون خوابگاهی که ساس افتاده توش ساسا خوردنش :دی در نظر اول هم یاد ادبیات زبان فارسی میفتم با دیدن اسم وبش!منم که عاشق ادبیاتتتتتتتتتتتت!:ایکس
تنهای وحشی : تنها بودن و وحشی بودنش کپ خودمه!کلا ورژن باکلاس و با تجربه و پخته ی خودمه!فک کنم منم یه 10 سال دیگه مثل اون بنویسم!خیلی باهاش حال میکنمااااا!خیلییییییییی!عجیب اصن!بعضی پستاش میبره تو فضا آدمو!؛
مهندس پنگولی : اگه وبلاگ ما میخواست یه بابا داشته باشه قطعا اون بابا،مهندس بود!اولین بار اسم وبشو دیدم یاد برنامه کودک افتادم!چاکرشیم!
گیسو : گیسو جان مثل همون سرو چمانه است که محل نمیده!شاه بانوی بلاگستان!هر از چندی میاد اینجا و یه لبخند عاقل اندر سفیه میزنه و میره!ما هم که مخلصشیم!شاه بانو...؛


------------
هر کی ناراحت شد اول یه دو تا فحش آب نکشیده زیر لب بده بعد بیاد رو در رو به خودم بگه :دی
کلا چاکر همه ایم دربست مفت و مجانی!؛

اوا خاک بر سر نوشت : ف@طمه رو یادم رفت اصن!حواس که نمیذارن واسه ما این زن و بچه!!ف@طمه خانم عفو کن ما را!شما سروری!گرچه بعضی پستهایتان بالاتر از حد درک و شعور ماست :دی

در باب بیلاخ

سالهای سال به خودسازی و تمرین و مکاشفه و مراقبه و تذهیب نفس پرداختم تا کاربرد صحیح و درست و بجا و به موقع «بیلاخ» را دریافتم...؛
شیخ الشیوخ دمپایی
----------------------------------------------------------------------
پس نوشت : چند وقتی نبودیم و بلاگستان از شر ما خلاص؛چند وقتی دیگر نیز بدین منوال میگذرد تا حال چون شود،راحت باشید؛

Thursday, November 4, 2010

Slow Food

زنگ زدم فست فود غذا سفارش دادم مثلا،
میگه حدودا 1 ساعت و ربع دیگه غذاتون میرسه!!...
؛

Thursday, October 28, 2010

تنگ بازی

قدیما یکی بهمون میگفت گشاد ناراحت میشدیم،الان یکی بهمون میگه تنگ!؛

Wednesday, October 27, 2010

آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است

با دوستان مروت
دِه دشمنان به گا را*؛

* یعنی دشمنانتو به گا بده.اون «را» هم همینجوری نخودیه!نقشی نداره تو جمله!گفتیم زشته قافیه شعر شیخ سعدی رو به گا بدیم!بالاخره ادبیات حرمت داره دیگه :پی

کی میگه بارون رحمته؟رید رو سر ِما!سرما خوردیم اساسی

ببار ای ابر بهار*
با دلم به هوای زلف یار
داد و بیداد از این روزگار
ماهو دادن به شبهای تار
ای بارون
[حالا بقیه اش...]

* از همون اول کسخلتون کردم!ابر بهار الان داره تو یه جایی مثل مینگولستان میشاشه رو سر ملت!این ابری که داره الان به نمایندگی از خدا میشاشه طی 24 ساعت گذشته،ابر پاییزه!نه ابر بهار!!؛

Tuesday, October 26, 2010

نو تایتل

خدایا من خسته شدم اینقدر خواستی خودتو بقبولونی بهم!خودت خسته نشدی؟خدایی از لاشیای زیر پل گیشا هم آویزون تریااا...
پ.ن: خودمونیم حالا،به دل نگیر،بعضی وقتا حال میدی،ولی اینقدرم آویزون نباش،خز میشی!ج.نده میشی!از ما گفتن بود!بذار ما خودمون بیایم نازتو بکشیم،آ قربونت...؛

معشوق آزاری

یار در کوزه و ما گرد جهان میگردیم!

پ.ن: شایدم «یار در موزه و ما گرد جهان میگردیم.»؟

Monday, October 25, 2010

س.ک.ص خیابانی


یه زمانی رو پوسترهای مربوط به جنبش سبز مینوشتن : «آرام و محکم،تا آخر»
من اون موقع متوجه نمیشدم کاربرد این شعار واسه تو خیابون بود یا تو رختخواب؟؟!؛

Friday, October 22, 2010

پیرمردان ج.قی

امروز یه لینک رو بالاترین دیدم مضمونش این بود که : «خودارضایی در سنین جوانی باعث تشدید سرطان پروستات ولی در سنین بالای 50 سالگی مانع ابتلا به آن است»؛
حالا به صحت این مطلب کاری ندارم،ولی فک کن یه یارو با 55 ،60 سال سن که در معرض ابتلا به سرطان پروستات قرار داره میره پزشک،بعد براش تجویز میکنن«خودارضایی،هر 8 ساعت یک وعده»!!؛

Thursday, October 21, 2010

ابودُمپایی و این تر نت

ابودُمپایی یک عدد لپ تاپ خریده و یک عدد مودم وایرلس هم نصب کرده و تمام اوقات بیکاری خود را به این اینترنت منحوس اختصاص میدهد!
همینجوریش خونه نیستا،وقتیم میاد یه بند میچسبه به اینترنت!هی هم کشفهای تازه خودشو رو با ذوق میاد واسه ما تعریف میکنه،یاد 7 8 سال پیش که خودم با این سوغات بلاد کفر آشنا شده بودم افتادم.
امروز رفتم آی دی فیسبوکش را چک کردم دیدم هرچی دختر خشگل مشگل تو فیس بوک هست رو ادد کرده.
تازه ازم خواست بش چت کردن یاد بدم تا بتونه با دوستاش چت کنه!
هر چی بش میگم:«پدر جان!شما بشین سر میانسالی به طبابت و تدریست بپرداز!شما را چه به اینترنت و چت و فیس بوک؟»تو کَتِش نمیره!

پ.ن1:علی الحساب برای خنده آی دی یکی از دافات* سابق را در مسنجرش ادد کردیم تا حال چون شود..

پ.ن2: اُمُ الدُمپایی هم هی به ابودُمپایی چشم غره میرود که «مشکوک میزنیا!!»

*ج مکسر داف
؛

Wednesday, October 20, 2010

هر کسی از ظن خود شد یار من...؛

آره دیگه،هیشکی ما رو به خاطر خودمون نمیخواد.اشکالی نداره،عوضش ما همه رو بخاطر خودمون میخوایم!!؛

Tuesday, October 19, 2010

بازی وبلاگی

مفتخریم که اولین بازی وبلاگیمان را به دعوت «میس اووووووم» انجام میدهیم،باشد که جبران کنیم این لطفشان را..؛

1 اگر وبلاگتان آدم بود چه جنسیتی داشت ؟ دختر یا پسر ؟ (این موضوع ربطی به جنسیت صاحب وبلاگ ندارد

ترجیح میدهیم با توجه به روحیات و احساسات پر تناقض خودمان،وبلاگمان نیز همینطور باشد،ترجیح میدهیم ترنس سکشوال باشد


2 وبلاگتان کدام یک از این دو نفر است ؟ خودتان یا فرزندتان ؟

وبلاگمان فرزند ناخلف خودمان است.بر خلاف خودمان که به گفته ی اطرافیان محجوب و خجالتی و مغرور و مودب و با شخصیت و فرهیخته ایم این وبلاگمان لا ابالی و بی ادب و بی ملاحظه و رُک و تخس و پررو و بد دهان است.نتوانسته ایم تربیتش کنیم خب...؛


بدون توجه به مدت زمانی که از عمر وبلاگتان می گذرد ، وبلاگتان را در کدام مقطع از زندگی می بینید ؟ کودکی ، نوجوانی ، جوانی ، میانسالی یا پیری ؟

پیر نوزادی ست برای خودش،تازه به دنیا آمده،3 ماهش است،هنوز شیر میخورد و پوشک میبندد و جایش را کثیف میکند.ولی گاهی حرکاتی انجام میدهد که فقط از یک انسان سالخورده بر می آید....؛


چهره ی وبلاگتان را بعنوان یک آدم تصور و توصیف کنید . از رنگ چشمها و قد و رنگ پوستش گرفته تا لباسهایش ! (این مورد نیز هیچ ارتباطی با چهره و مشخصات صاحب وبلاگ ندارد

چهره ی ثابتی متصور نیستیم برایش:گاهی کاظم قاقی است و گاهی دکتر سروش،گاهی جیمز هتفیلد متالیکا و گاهی استاد شجریان،گاهی استالین است و گاهی احمد شاه مسعود،گاهی شریعتمداری و گاهی شریعتی؛آفتاب پرستی ست برای خودش،رنگ عوض میکند به چه سرعت،میبینید که؟...؛

به ترتیب بگویید مغز ، قلب ، دهان ، پا ، چشم و گوش وبلاگتان کدام قسمت های آن هستند ؟

مغزش آن قسمت ضایعه گونه ی مغز ماست که با آن افکار پریشان میکنیم و جرات نداریم آن افکار پریشان را با قسمت اصلی مغزمان بکنیم و به حساب مغز خودمان بگذاریم.

قلبش نیز آن تکه ی تنوع طلبِ هوسرانِ هر دم عاشق و دلداده و بی عنان قلب خودمان است که احساسات بیخودی مان را با آن بروز میدهیم!

دهانش نیز همین دری وری هایی ست که به اسم پست به خورد خلق الله میدهیم!

پایش کامنت هایی ست که در پست های سایر دوستانمان در بلاگستان میگذاریم و رد پایمان را در آنجا مینهیم که : «هستیم هنوز»؛

چشمش چشم خودمان است که در بلاگستان می چرد و بلاگهایی که به دلمان میشیند را شکار میکند...؛

گوشش نیز این گجت کوچولوی این کنار است که تا دوستی آپ میکند سه سوت خبر میدهد و ما هم سه سوت در وبلاگ مذکور حاضر میشویم و اعلام حضور میکنیم با کامنت...؛



فرض کنید وبلاگتان می تواند ازدواج کند ! آنگاه با کدام وبلاگ ازدواج می کرد ؟! (لطفاً از این قسمت سوءِ برداشت نشود

ما که خودمان دوست نداریم با کسی ازدواج کنیم،در نهایت شاید همخانه و همخواب شویم با غیرهمجنس ولی ازدواج خیر،ولی اختیار دمپایی دست خودش است،شاید اصلا دلش خواست با این صفحه ی فی.لت.ری.ن.گ پیوندها ازدواج کند!!؛


در نهایت نیز ما که کسی را نداریم از او دعوت بنماییم ولی دوباره از این لطف میس اوووووم متشکر میشویم؛

استافده منیو من الله توفیق :دی

این پست پس از تعویض قالب وبلاگ رسما ما را گ.ایید،هرکاری میکنیم رنگش جور دربیاید تا خوانده بشود،نمیشود!!برای خواندنش از کنترل+اِی استفاده کنید...؛

چه سری چه دمی عجب پایی...میای اسکلم شی؟

امروز دختری که بدو علاقه داشتیم برایمان تریپ خایه مالی برداشته بود اساسی..
گرچه میدانیم چه قصد شومی دارد و میخواهد ما را اسکل بنماید و ما نیز در دامش نمی افتیم ولی باز هم دلچسب بود؛

پ.ن بی ربط: ما روشنفکرها را هر کاری هم بکنید خودسانسوری داریم!
؛

Sunday, October 17, 2010

آی ام اِ بِیبی

به نظر من یکی از مفیدترین اختراعات تاریخ بشر "پودر بچه" است!

پ.ن:آرامش در بحرانی ترین لحظات زندگیم رو مدیونش م!؛

Quotation

keep your friends close,and your enemies closer,but keep your ex as far as u can!

" A.P.Dompaiii "

Saturday, October 16, 2010

خَمِش

امروز تو مراسم ختم ماموریت خطیر جمع کردن استکان های چایی با اختیار تام به عهده من بود
منم این شلوار مشکیم یه خورده،اینقدر فقط،فاقش کوتاهههه،کمربند هم نبسته بودم،حالا فرض کنین هر سری که خم میشدم استکانا رو جمع کنم نفرات پشت سری با چه منظره ای روبرو میشدن!شانس آوردم مامامنبزرگم تو قزوین زندگی نمیکرد!
تبصره:فک کنم حضار محترم متوجه مشکل من شدن!چون دو سه سری که رفتم اومدم دیگه خودشون نمیذاشتن خم شم استکانو میاوردن بالا میذاشتن تو سینی!!دمشون گرم!؛

Friday, October 15, 2010

Moments Earlier

ابودُمپایی* داره ظرف میشوره!یه یه یه!...

پ.ن:این فک و فامیل ما هنوز یاد نگرفتن در باب استقبال از شرکت کنندگان در مجلس تشییع جنازه استفاده از عبارات "خوش اومدین" و " ایشاالله جبران کنیم" موضوعیت ندارد!

پ.ن2: امروز سر اینکه چرا من تو مراسم گریه نمیکنم نزدیک بود گیس و گیس کشی راه بیفته!منم برای کور کردن چشم فتنه گریه کردم

پ.ن3: این پسر دایی ما همچین زیر تابوت «لا اله الا الله» میگفت انگار تو راهپیمایی برائت از مشرکین شرکت کرده،از اینور تو آینه ی شبستان مسجد داشت موهای سیخ سیخیشو درست میکرد!

پ.ن4: حالم بهم خورد اینقدر تو این 24 ساعت دورویی و اشک تمساح دیدم،کلا این مرگ ناگهانی مادربزرگ رسما رید تو زندگی ما!شنبه هم عجالتا مدرسه تعطیل!!

پ.ن 5: همین الان استقلال گل زد!!

*بابامو میگم!!؛

Thursday, October 14, 2010

تغییر استراتژی میدهیییییییم

از این به بعد با هر بلاگی حال کنیَم(با لحن باباشاه خوانده شود) میره اون پایین سمت راست
...؛

عزرائیل بیکار عقده ای این بار خِرِ مادربزرگ ما رو گرفت

مادربزرگم به دیار فانی شتافت
دو تا خونه بالاترشون عروسی بود
بساط درست شده بود اونجا
نمیدونستیم گریه کنیم یا صدای زجه بقیه رو گوش کنیم یا بخندیم
پ.ن:من که گریه نکردم،مرد که گریه نمیکنه،ولی اینقدر دور و وریامون جیغ و داد کردن که اعصابمون به فاک فنا رفت
پ.ن2:مرگ پدیده جالبیه،باید بیشتر در موردش ...شعر تفت بدم.؛
پ.ن3: درسته به این دری وریایی که اینا میگن وقعی نمینهم :دی ولی این غزل مولانا تصویر دل نشین خیال انگیزی از مرگ ارائه داده

Wednesday, October 13, 2010

خر در گل

به بهانه درس خواستم یه حالی ازش بپرسم و یه نیمه لاسی بزنم اینم گیر داده چونه ش گرم شده داره مثه چییییییی کتاب معرفی میکنه
منم این وسطا هم خوابم میاد هم شکمم قیلی ویلی میره.روم هم نمیشه حرفشو قطع کنم.گناه داره بنده خدا.«رودربایستی» رو کی اختراع کرد اولین بار؟
پ.ن: بیخیال شو خانوم جان!روح اون دوست پسر سابقت که انداختیش زیر تریلی بیخیال شو بذار بریم لالا کار زندگی داریم درس داریم!!؛

نصایح الشیخ 3

دفعه اول که مخشو میزنی مثل قهرمانی تو جام باشگاه هاست...
هم خودت حال میکنی هم ملت،کلی هم تعریف و تمجید پشت سرت میاد
دفعه دوم مثل سوپرکاپه،هم سخت تره،هم دیگه وقتیه که داری میرسی به نقطه اوج.
از اونجا به بعد اگه بخوای ادامه بدی فقط خودتو ضایع میکنی
دفعه سوم دیگه همه صداشون درمیاد،میگن بابا بیخیال بکش کنار بذار یه بنده خدای دیگه هم بیاد طبع آزمایی کنه (ادبیاتمو بخورم خودم!!)؛
خلاصه که ... هیچوقت مخ یه نفر رو سه بار متوالی نزن فرزندم!حداقل اگه میزنی وسطاش چن تا مخ دیگه هم بزن که واسه خودت عق آور نشه دیگه،ملت هم فک نکنن تبانی شده و این حرفا....؛

دنیا این روزای ما(یعنی خودم)؛

زندگی ریده ماله فعلا
محلّش نمیدیم تا خودش روش کم شه
کماکان قیافمون این شکلیه
:|

پ.ن.: میریم بیرون یه قدمی بزنیم شاید فرجی شد!به هر حال ما ازوناش نیستیم که جلو زندگی کم بیاریم!تا دسته میذاریم براش!تا باشه دیگه به پر و پای ما نپیچه!!
....
؛

Tuesday, October 12, 2010

خودکرده را تدبیر نیس

بعضی وقتا بعضی آدما هستن که با اینکه میدونی هیچ لیاقتشو ندارن،ولی بازم دوسشون داری،همینه که میرینه تو اعصابت

پ.ن:دوست دارم بی لیاقت!!؛

کدوم مه جلوه ی روی تو داره یار؟

این آلبوم جدید «گروه دارکوب» فاز دیوونه کننده ای بهم داد امشب
آواز مهران مدیری اشک در میاره

تبصره: ولی با بقیه تِرَک هاش مطلقا فقط باید جم بخوری و بالا پایین بپری!آقا شاهکاره!شاهکار!!؛

Sunday, October 10, 2010

همچو شمع...

در میان آب و آتش همچنان سرگرم توست؛این دل زار و نزارِ اشک بارانم چو شمع

«حضرت حافظ»؛

Friday, October 8, 2010

دست

دلم میخواد یه کلکسیون از دستای دخترا داشته باشم
این عضو از بدن این موجودات تنها قسمتیه که می ارزه یه روزی عاشقش بشی
از این دستای ظریفِ شکننده ی مثل کریستال درخشنده و شفاف با ناخنای صاف و قالبی که در عین مات بودن برق میزنن و یه تیکه استخون که از کناره ی مچ زده بیرون و رگهای پیچ در پیچِ سبز که از ساعد تا پشتِ دست تاب میخورنو مثل گلِ پیچک میان بالا در حالیکه تمام این مسیر با پرزهای طلایی پوشونده شده....یعنی میتونه چیزی زیباتر و لطیف تر از این هم وجود داشته باشه؟

پ.ن:مطمئنم بوی دیوونه کننده ای هم داره...؛

:|

به تخمم!!
پ.ن.: همین.؛
.......

Thursday, October 7, 2010

لحظه ها

یعنی الان دقیقا حالت من مثل تابع سینوسه!
این دلم شروع میکنه قُل قُل،انگار دارن توش طبل میزنن،اونم نه از این طبلا که تو هیئت میزنن گرومب گرومب صدا میده،ازاینایی که تو رژه ارتش میزن صدای ریز پشت سر هم میده،بعد این حالت به صورت صعودی ادامه پیدا میکنه تا من مجبور میشم مثل دیوانه ها با قیافه گریه کنان بدووم طرف توالت و سریع شلوارو بکشم پایینو بشینم و فشار و آزادی....
اینجا دقیقا نقطه عطف تابع بود،یهو زرتی سقوط میکنه این شرایط
بعد دوباره از اول.

توضیح : اسهال دارم!!!
پ.ن: مفهومی درس خوندن یعنی همین!سوالای کنکور هم واسه همین میگن مفهومی شده دیگه!؛

ایمان شرایطی

یعنی حاضرم یدونه توالت فرنگی بکوبن کنار تختم تو اتاقم
یه خط اینترنت دائمی هم بذارن برام
مدرسه هم به صورت مجازی کلاساش برگزار شه
یعنی مثلا دبیر فیزیک بیاد پشت یاهو مسنجر بهم فیزیک جامد درس بده
کلا به وجود خدا ایمان میاوردم در اون حالت!!؛
پ.ن:خورد و خوراک هم اگه میشد به صورت کپسول بم بدن به معاد هم ایمان میاوردم!
پ.ن2: این دختره هم میذاشتن بیخ ریشم همینجا باشه 24 ساعت دیگه در اون صورت نماز هم میخوندم حتما!!
پ.ن 3: خدا همین لحظه یه شیشکی بهم داد!:دی

؟!!!

صداش میکنم سرو چمان
اون بهم میگه علف
!!!

بود و نبود

وقتی نیستم هستی
وقتی هستم نیستی
اصلا برا چی هستم؟
وقتی تو نیستی...؛

نصایح الشیخ 2

هیچوقت تحت هیچ شرایطی دخترا رو جدی نگیر فرزندم!هیچوقت!وگرنه یه ک.ونی ازت پاره کنن که هیچ بخیه ای خوبش نکنه!؛

Wednesday, October 6, 2010

زندگی

یه بسته چوب شور با مغز کره بادوم زمینی کنار دستته،
کتاب تست دیفرانسیل جلوت بازه ولی داری فیزیک میخونی،
کیکی که از صبحونه رو میزته هنوز دست نخورده و مثل سنگ پا خشک شده،
«فریاد»شجریان در حال خوندن
و تو داری به این فک میکنی که اون امروز چقدر به طرز معمولی زیبا شده بود...
؛

Monday, October 4, 2010

کاربرد دو جانبه

برای روون کردن سوراخ ک.ون از بذاق استفاده میکنن
میشه برای روون کردن سوراخ دهن هم از گه استفاده کرد؟

خرتر از خر

اونایی که فکر میکنن عاقلتر از اونی هستن که فریب دروغ بزرگی به نام مذهب رو بخورن از اونایی که فریب این دروغ بزرگو میخورن احمقترن

Friday, October 1, 2010

من از کجا پند از کجا؟

بیا برو بابا تو هم دلت خوشه ساقیا!؛
جامِ جان افزای رو بریز حالشو ببریم..
؛

نداریم!!

یه دوست دختر هم نداریم سرمونو بذاریم رو دوشش عینهو خر گریه کنیم!!

پ.ن : تقلید نوشت از "یه دوست پسر هم نداریم"؛

Tuesday, September 28, 2010

هر آن باغی که نخلش سر به در بی
مدامش باغبون خونین جگر بی
بباید کندنش از بیخ و از بُن
مگر بارش همه لعل و گهر بی

باباطاهر

Thursday, September 23, 2010

سلامتی سه تن: ناموس و رفیق و وطن!؛

یه بغضی همچین این بیخ گلوم چسبیده بود
امشب این یه سکانس "اعتراض" کیمیایی ترکوندش
یاد مهدی فتحی به خیر
نصف حرفای خوب دنیا تو این سکانس زده شده،دم نویسندش گرم

Tuesday, September 21, 2010

همینجوری واسه کل کل

یکی از بچه ها رفته بود مسابقات آزمایشگاهی کشوری،میگفت تو رشته زیست 57 نفر دختر بودن 5 تا پسر؛تو 5 نفر اول 3 تاشون از پسرا بودن
یعنی دخترا برین بدین واسه خودتون !!؛

در راستای آهنگ جدید کامران هومن

بگو چجوری باشم مثل خودت؟
برم به همه بِدم مثل خودت؟
YouTube - Kamran & Hooman - Mesle Khodet . AVI

Thursday, September 16, 2010

سر کلاس دبیرستان دخترونه اتفاق افتاد

دبیر فیزیک:خب بچه ها،میرسیم به قانون حل مدارهای انشعابی یا قانون شهف*؛
یکی از دخترا : آقا قسمت اولشو خوردین؟
(قهقهه حضار)؛
دبیر حاضر جواب : حالا من یه بار خوردم،تو که یه عمره داری میخوری!!؛
(حضار از خنده جر میروند،دختر نگون بخت انگار به معنی واقعی کلمه در آن لحظه ک.یر خورده است)؛

*قانون ک.یرشهف یا قانون حل مدارهای انشعابی که در بخش مدارهای فیزیک 3 دبیرستان مطرح میشه

مردم همیشه در صحنه

سر میدون،هلال احمر چادر زده "کمک های مالی و جنسی مردم عزیز ایران به مردم سیل زده پاکستان"
خواستم برم جلو بگم : دادا این کمک مالی که مشخصه جریانش،حالا این کمک جنسی یعنی چی؟باید بریم ک.ون بدیم اونجا؟
پ.ن: پُر بیراه هم نیستا!خیلی از این بدبخت بیچاره ها زنشون مرده تو سیل!تو مضیقه هستن!بالاخره نیاز دارن اینا هم آدمن دیگه..
پ.ن: مموتی هم بالاخره رفت پاکستان یا نه؟

Wednesday, September 15, 2010

قانون اول دُمپایی (نظریه جوادیه)؛

آقا من به یه نتیجه ای رسیدم : میزان جواد بودن طرف دقیقا نسبت مستقیم داره با میزان جواد به نظر نرسیدن طرف!!!

پ.ن.: حالا واسه اینکه به کسی برنخوره!نمونش خودم!!!؛
پ.ن.2:یعنی هنوز تو کفما!! آدم اینقدر جواد؟؟؟

وقتی جناب روشنفکر ذوق مرگ میشود!

این یارو هست،نیک آهنگ؟میشناسینش که؟نمیشناسین؟ای بابا مگه میشه آقای نیکان معروف،آن کارتونیست هو لاوز تو کیک پولیتیشنز این دِیر...*،آن تحلیلگر سیاسی صدای آمریکا،آن مقاله نویس ضد سبزاللهیان،آن دشمن تحجر و ارتجاع،بابا همون یارو دیگه!!اصلا ولش کن
حالا بذار ببین چی میخوام بگم
یادتونه بچه بودیم تو بستنی فروشی آدم معروفا رو میدیدیم کلی ذوق میکردیم واسه همه تعریف میکردیم تا چند شب هم خوابشو میدیدیم؟؟
حالا این نیکاهنگ کسخل ما یکی کسخل تر از خودشو دیده تو هواپیما،هزار تا استاتوس و پیغام و پسغام و عکس و بند و بساط تو چن تا اکانتش راه انداخته که یا ایهالناس این یارو «ونسان کسل» بازیگر فرانسوی فیلم اوشن 12 تو هواپیما 2 ردیف جلوتر از من نشسته!!!
خب کیر دهنت به تو چه مرتیکه!!رو سرت ریده اینقدر خوشحالی؟تو کونت عروسی شده؟مادرجنده دلقک*!!

*رجوع شود به اکانت فیسبوک نیک آهنگ کُس سَر
* این فحش هم جریان مفصلی داره بعدا به تفصیل بهش میپردازم

Tuesday, September 14, 2010

بزن به سلامتی مودیگیلیانی

وقتی یه دختر خانم باشخصیت و فرهیخته و هنرمند تو فیسبوک پیج "عرق سگی" رو لایک میکنه آدم چه فکری میتونه با خودش بکنه؟؟
پ.ن.: احتمالا جای مزه هم رنگ روغن میخوره...؛

نصایح الشیخ

مریدان،شیخ را گفتند که مارا نصیحتی دِه که رستگار شویم در دنیا [ و گور بابای آخرت]
شیخ بفرمود که :«میزان درشتی فونت در چت رابطه معکوسی دارد با شخصیت موچوت*»؛

تذکره الاولیا شیخ فریدالدین عطار نیشابوری،باب هشتاد و نهم،سیره ی شیخ الشیوخ دمُپایی

توضیح : در شرح و بسط این حکایت دکتر شفیعی کدکنی مکتوب نموده است که* : « سپس یاران شیخ را پرسیدند که: پس فونت 72 در حکم چیست یا شیخ؟ و شیخ بفرمود:گمراهانی[ که ] فونت 72 [بِالَاخَص در چت روم ] استفاده بکردندی،در حکم بی شخصیتان عالم معرفت بودندی و از حیث شخصیت با گوسپندان هم ردیف پنداشته شدندی»

*موچوت : مورد چت قرار گرفته؛باهاش چت شده،چتیده شده
*رجوع شود به شرح و بررسی سیره ی شیخ الشیوخ دُمپایی، نوشته محمدرضا شفیعی کدکنی،انتشارات دانشگاه تهران،چاپ هفتم،1388

قدرت خدا

وقتی یه اس ام اس،فقط یه دونه،یه دونه از این 14 تومنی ها،میتونه حال منو از یه آدم داغون دپ نا امید بدبخت،به یه آدم شنگول شاد امیدوار خوشبخت تبدیل کنه؛چرا من نباید عاشق زندگی باشم؟؟؟
پ.ن.: خدایا میدونم وجود نداری،ولی عاشقتم رسما!!!همینجوری کلا!!؛

شخصیت شناسی3

اینایی که واسه یه نطفه داخل شیکم یه زنه که با در کوبیدن تو شیکمش به فاک فنا رفته ( که تازه اونشم هیچ مسند تاریخی تایید نمیکنه)تعیین جنسیت میکنن و اسم انتخاب میکنن و واسش عزاداری هم میکنن تازه!!؛

پ.ن.1: [حضرت] محسن بود؟کی بود؟همون!
پ.ن.2: یکی نیس بگه آخه پفیوز اون موقع سونوگرافی بوده مگه؟
پ.ن.3 : بیا بخور!
؛

دیرین شناسی

گرایشات همجنسگرایانه در ادبیات عامّه ی فارسی:
«رفیق اگه رفیق باشه،آدم منّت دختر جماعتو نمیکشه»؛

Monday, September 13, 2010

شخصیت شناسی 2

اینایی که تو فیس بوک کامنت میذارن بعد دوباره یه کامنت میذارن که اشتباهات تایپی کامنت قبلی رو تصحیح کن و بعد دوباره ....
و این دور تَسَلسُلی تا سالها ادامه پیدا میکنه

I'm &#@%ed!!

نصف شبی وسط چت گیره داده عکسشو ببینم
بابا جان چه اصراریه خب؟اگه بخوام خودم بهت میگم دیگه
یه تیکه از شلوارمو پرچم کرد!!!

شخصیت شناسی

اینایی که تا وارد فضای دانشگاه میشن دیگه تلویزیون نمیبینن و پشت میز ناهار خوری نمیشینن
به خیالشون دیگه از خودشون رفتار های بورژوازی بروز نمیدن

وقتی آدم ان بالا میاره

تو مراسم رونمایی منشور کوروش گردن کوروش نمادین چفیه انداختن!!
احتمالا چند وقت دیگه هم تو مراسم رونمایی از تندیس بانو "آنجلینا جولی" سر آنجلینا جولی نمادین هم چادر عربی میندازن...

conspiracy theory

با دختره یه نیمچه تریپی داشتم از 6 ماه پیش تا حالا هم هیچ خبری ندارم ازش
حالا از دیروز بی افش داره زنگ میزنه بهم
منم توهم زدم اساسی،هر لحظه منتظرم یارو یه پیامک(!!) بفرسته بالا تا پایین فخش زیر ناف!!
یه لحظه زد به سرم به خودم گفتم تو که ریگی به کفشت نیس بردار ببین چی میخواد این نفله
یارو میگه : سلام داداش!فلانیم،یه سری کتاب دارم میخوام بفروشم بیا یه نیگاه بنداز ببین به کارت میاد بیا بردار
منم آرنجم پاپیون شد!!!؛
اینجوری نیگاه نکن 1 : تریپمون خواهر برادر بود بابا!!!
اینجوری نیگاه نکن 2 : چیه؟این خراب شده که من توش می زیَم(زندگی میکنم) کلا 100 هزار جمعیت داره،با 3 واسطه همه با هم فامیلن!آمار هر کی رم بخوای تو 5 دقه بدس میاری...؛

Sunday, September 12, 2010

راب راب راب راب رارا راب راب راب راب باربارا

چیه؟دارم ادای این آگهی بازرگانی محصولات سوسمار که از ماهواره پخش میشه رودر میارم!!؛

نکنه منم....؟

این شرته جدی جدی
has made the world a softer place!!!
نگران شدم!!

Saturday, September 11, 2010

Monday, September 6, 2010

مثال کاربردی

گُه رو لگد نمیکنن،از کنارش رد میشن!

یعنی این اسم خداااااست!!

پالوما اسپینوزا دیلاس مونتروس
یه چیزی تو مایه های : «حاج سید محمد باقر حسینی الهاشمیِ امیر کُلاییِ دَدِه بالا»؛

Sunday, September 5, 2010

اینا یادشون نیس!!

شما یادتون نیس بچه که بودیم تا صدای هلیکوپتر میومد میپریدیم جلو پنجره ببینیم ازکجای آسمون رد میشه اگه می دیدیمش کلی ذوق میکردیم اگه بدون اینکه ببینیمش صداش کم و کمتر میشد کلی افسوس میخوردیم